English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (1063 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
redefine U دوباره تعریف کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
traduce U تعریف کردن
glorifies U تعریف کردن
praising U تعریف کردن
compliment U تعریف کردن از
traduced U تعریف کردن
traduces U تعریف کردن
recounting U تعریف کردن
praises U تعریف کردن
defines U تعریف کردن
praised U تعریف کردن
praise U تعریف کردن
defined U تعریف کردن
emblazon U تعریف کردن
recount U تعریف کردن
recounted U تعریف کردن
unreel U تعریف کردن
define U تعریف کردن
traducing U تعریف کردن
complimented U تعریف کردن از
glorifying U تعریف کردن
to crack up U تعریف کردن
say a good word for U تعریف کردن
glorify U تعریف کردن
compliments U تعریف کردن از
complimenting U تعریف کردن از
recounts U تعریف کردن
defining U تعریف کردن
To blow ones own trumpet. U از خود تعریف کردن
narrated U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrates U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrate U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrating U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
to plaster any one with praise U تعریف زیادبار کسی کردن
Have a jock with somebody . U شوخی ( لطیفه ) برای کسی تعریف کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
to recount something to someone [formal] U برای کسی چیزی را تعریف کردن [یکایک گفتن] [بازگفتن]
defines U تعیین کردن تعریف کردن
defining U تعیین کردن تعریف کردن
defining U تعریف کردن معنی کردن
define U تعریف کردن معنی کردن
defined U تعریف کردن معنی کردن
define U تعیین کردن تعریف کردن
defines U تعریف کردن معنی کردن
defined U تعیین کردن تعریف کردن
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
patterns U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
refresh U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refreshes U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
rejuveoize U دوباره جوان کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
reforge U دوباره جعل کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
reinstall U دوباره برقرار کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
reimport U دوباره وارد کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
regains U دوباره تصرف کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
re establish U دوباره برپا کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
re export U دوباره صادر کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
regained U دوباره تصرف کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
regain U دوباره تصرف کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
re form U دوباره درست کردن
re paving U دوباره فرش کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
recommit U دوباره زندان کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
re sort U دوباره جور کردن
re strain U دوباره صاف کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
recollects U دوباره جمع کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
recollected U دوباره جمع کردن
recollect U دوباره جمع کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
revising U دوباره چاپ کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
resorb U دوباره جذب کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
reconditions U دوباره درست کردن
relive U دوباره تجربه کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
revise U دوباره چاپ کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
restart U روشن کردن دوباره
revises U دوباره چاپ کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
3service times
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2تعریف فونتیک چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com